صلح آرزوی همگانی اما به چه قیمتی؟!
صلح اساسیترین و مهمترین خواسته بشر است. زیرا صلح بهعنوان اصل مهم و بنیادی، هم در مکاتب آسمانی و الهی و هم در عرف و حقوق بشر از اهمیت و جایگاه بالای برخوردار است. در واقع شاه بیت پیام وحی و ارمغان آیین مقدس اسلام نیز صلح است. چنانکه خداوند به سفیر و فرستادهاش دستور میدهد: «وَ إن جَنَحُوا لِلسِّلمِ فَاجنَح لَهَا وَ تَوَکَّل عَلَیاللهِ.» (انفال/۶۱)
بدون شک صلح و آرامش گمشده مردم افغانستان است. چرا که بیش از چهار دهه جنگ، خشونت، کشتارهای بیرحمانه، چپاول و غارت اموال مردم، ویرانی، آوارگی، دربدری، مهاجرت، قربانیهای بیشمار و…، طعم زندگی را در کام مردم افغانستان تلخ کرده است و همگان در آرزوی صلح و آرامش در کشور اند. تا شاید بتوانند در کنار هم زندگی آرام، مسالمتآمیز، همپذیری، برادری و برابری را بدون جنگ و خشونت تجربه کنند.
از اینرو، هرگاه زمزمههای صلح، آشتی و قطع جنگ بلند میشود امید واریهایی در دل تک تک فرزندان این مرز و بوم جوانه میزند. در این میان نشست رو در روی نمایندگان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان در قطر موسوم به نشست بینالافغانی، بیش از همه امید واریهای را بهوجود آورد؛ زیرا برای اولین بار گروه طالبان با دولت افغانستان بهعنوان دولت، بر سر میز مذاکره مینشستند و این نشانهی خوبی بود برای دلبستن به صلح اما موضعگیریهای رسانهای برخی از اعضای گروه طالبان و کوبیدن آنان بر طبل انحصارگرایی و دگماندیشی و در پیش گرفتن سیاست حذف، صداقت آنان را در مذاکرات و گفتگویی صلح زیر سئوال برد و با تردیدهای جدی مواجه ساخت.
با این وجود جانب دولت افغانستان همچنان بر صلح اصرار و پافشاری دارد و از خوشبینی نسبت به مذاکرات صلح سخن میگویند. حال سئوال اساسی این است که صلح به چه قیمتی؟! آیا صلح با همهی اهمیت و جایگاهی که دارد، ارزش آن را خواهد داشت، که مردم افغانستان از دستاوردهای نزده سالهی گذشته، که در واقع خطوط سرخ/ قرمز شان است چشم پوشی کنند؟!
در عین حالیکه ما از صلح حمایت میکنیم و به آن بهعنوان اصل اساسی دینی و عرفی باور داریم و میدانیم که صلح خوب است. «ألصُّلحُ خَیرٌ» (نساء/۱۲۸) اما باید گفت: صلحی خوب است و ارزش دارد که همه اقوام و مردم افغانستان فارغ از ملیت، نژاد، قوم، زبان، سمت و جنسیت، خود را در آیینهی تمامنمای صلح ببینند و حقوق طبیعی، انسانی و شهروندی شان در پرتو آن، تامین و رعایت شود. بنابراین، صلح در صورتی ارزشمند است که تامین کننده حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، مذهبی، اقتصادی و…، همه ساکنان کشور باشد که امروزه در حقوق بینالملل از آن با عنوان «صلح عادلانه» یاد میشود. بر این اساس، تذکر و یادآوری نکاتی را در پیوند با مذاکرات صلح بینالافغانی لازم میدانم:
- توجه و اهتمام جدی به صلح عادلانه: بدون تردید تحقق صلح پایدار، تنها در پرتو صلح عادلانه، میسر و ممکن خواهد بود. بنابراین، نه طالبان حق دارند، صلح را ابزاری باجخواهی و امتیازطلبی شان قرار دهند و نه دولت جمهوری اسلامی افغانستان که در واقع نماینده اراده و خواست مردم افغانستان است میتواند، حقوق شهروندی و دستاوردهای نزده ساله را که خون بهای فرزندان ملت است و برای به دست آوردن آنها، بهترین فرزندان این سرزمین و خاک، قربانی شدهاند، وجهالمصالحه قرار دهد.
- حفظ دستاوردهای دموکراسی: ما ضمن حمایت از داعیهی صلح و دفاع و پشتبانی قاطع از جمهوریت، دستاوردهای دموکراسی و مواضع دولت جمهوری اسلامی افغانستان، بهعنوان شهروندان مسؤول در قبال سرنوشت آینده کشور، تاکید میکنیم و از دولت افغانستان میخواهیم که در مذاکرات صلح از دستاوردهای اساسی گذشته که مهمترین آنها نظام سیاسی مبتنی بر آرای مردم، قانون اساسی، مشارکت اقوام در تعیین سرنوشت شان و بدنه قدرت سیاسی، تامین حقوق و آزادیهای اساسی و حقوق بشر و بهویژه حقوق زنان است، دفاع نماید و در جهت حفظ آنها از هیچ تلاش و کوششی فرو گذار نکند. در غیر اینصورت نه تنها صلح عادلانه و پایدار تحقق نخواهد بلکه اوضاع سیاسی، اجتماعی کشور بدتر نیز خواهد شد.
- حضور نمایندگان اقشار مختلف جامعه در ترکیب تیم مذاکره کننده: حضور نمایندگان اقشار مختلف جامعه را، اعم از تحصیلکردگان و دانشگاهیان، عالمان دینی، نهادهای فعال در عرصهی صلح، نهادهای مدنی مهاجران، جوانان، زنان و خانوادههای قربانیان جنگ که در واقع هزینههای اصلی را پرداخته و بهترین عزیزان شان را در راه دفاع از وطن، عزت، شرف و سربلندی آن، از دست دادهاند، در ترکیب هیئت مذاکرات و گفتگوهای صلح بینالافغانی، در کنار نمایندگان دولت، ضروری میدانیم.
والسلام و منالله التوفیق
به امید تحقق صلح عادلانه و پایدار در کشور
میزان ۱۳۹۹
محمد عوض اعتمادی، دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرمشناسی و نائب دبیر انجمن مطالعات بینالملل صلح افغانستان.